سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیلوفرآبی


(( همیشه با تو ))
خلوت شب
هو اللطیف
پر پرواز
ماهین خبر
کالبد شکافی جون مرغ تا ذهن آدمیزاد !
پتی آباد سینمای ایران
نور
اللهم کن لولیک الحجه ابن الحسن (عج)
عروج
هیئت
به دادم برس
سلام
خط بارون
داستان سرا
کلک بهار
نم نم بارون...
بیکرانه ها
امیدزهرا
تعقل و تفکر
دیوونه ی تنها
نگاهم برای تو
مسافره شب
حجاب
مجمع عاشقان ثامن الائمه (ع)
طلسم شدگان
نامه ی زرتشت
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
DENIZ
دفترچه‏ی آبی
دهکده(دیگه بحث سیاسی نمی کنم)این وبلاگا مال تو فقط تو
خانه یکدلی
دلسرا
زندگی چیزی نیست که لب طاقچه عادت از یاد من و تو برود
دنیای مقالات
برگ سبز
بی ستاره ترین شبهای زندگی...
رویای ناتمام
توکای شهر خاموش
مهراد
مادرانه
خدای که به ما لبخند میزد
پولاد آزادی
عاشقان جواد کاظمیان
یاد ایام
کسی که مثل هیچکس نیست
فاطمه زهرا کوچولو
کوثر
شاعرانه
اکنکار نغمه کوچک در آوای سکوت
اکنکار نغمه کوچک در آوای سکوت
نگرانی
نگرانی
** همیشه در قلب منی **
یه بچه مثبت فراری
علم و اسلام
بال شکسته
پویش سبز


سایت سده لنجان (شهر زیبای من )
دوست تو
انعکاس دل
زورقی در ساحل

جک اس ام اس ....
عکس
عصر ظهور در عصر نوین
گزیده ای از اخبار ورزشی از همه جا
:::.....اینجا همه چی پیدا می شه فعلا بیا تو.....:::
در دل نهفته ها
وبلاگ بچه های سوم افتخار

بچه که بودم به نقاشی کردن علاقه ی زیادی داشتم و همیشه این برام سؤال بود که بهترین نقاش کیه؟! خیلی دوست داشتم بدونم چه کسی هستش که از همه بهتر نقاشی می کنه! از خیلی ها این سؤال را می پرسیدم و اون ها هم اسم خیلی از نقاشان معروف را می گفتند اما باز هم من قانع نمی  شدم . می دونید  چرا؟

چون هر کدام از آن ها اسم  های مختلفی را می گفتند . بالاخره تصمیم گرفتم خودم برم دنبالش . خودم برم بهترین نقاش را پیدا کنم واین فکر به ذهنم رسید که به اطرافم نگاه کنم و زیباترین چیزها را بیابم و نقاش آن ها را بشناسم و در این صورت  می توانم بهترین نقاش دنیا را بشناسم. پس دست به کار شدم و از فردای همان روز ، صبح وقتی به مدرسه می رفتم کنجکاو تر از همیشه به اطرافم نگاه کردم تا زیبایی  ترین چیز ها را بیابم و بلکه  بهترین نقاش را بشناسم. آن روز صبح در راه مدرسه زیبایی ها ی بسیاری دیدم ؛ درختان تازه به شکوفه نشسته ، آسمان آبی و ...  .   به مدرسه که رفتم تصمیم گرفتم  موضوع را با دوستانم مطرح کنم بلکه آ ن ها کمکم کنند. از آن ها پرسیدم زیبا ترین چیزهایی که در این چند روز اخیر دیده اند چیست؟

یکی گفت:« من همراه خانواده ام دیروز به بازدید یک آکواریوم   زیبا رفته بودیم در آن ماهی های بسیار زیبایی بود که من حسابی از آن ها خوشم آمد و زیباترین چیزهایی بودند که در طول عمرم دیده ام. »   دوست دیگرم گفت:« من در راه مدرسه پرنده ی بسیار زیبایی دیدم که رنگش زرد بود و روی آن یک خط قرمز بود من هم از آن بسیار خوشم اومد و به نظرم خیلی زیبا بود. » 

من  بعد از مدرسه تمام راه خانه را به حرفهای دوستانم و دیده های خودم فکر می کردم . در خانه سر میز نهار خوری هم همه ی حواسم در این موضوع بود؛ تا این که  فکری به ذهنم رسید و مثل دانشمندی که  برای اختراع چیزی به نکته ی خوبی دست یافته و نقاشی که برای کشیدن نقاشی موضوع خوبی  به ذهنش رسیده و داستان نویسی  که برای نوشتن داستان  موضوع خوبی را پیدا کرده ، با فریاد گفتم:« آهان ، فهمیدم ،خودشه!!!!»

بله من بهترین نقاش را شناخته بودم و از انتخاب خودم کاملا راضی و قانع بودم . به نظر من بهترین نقاش ...

نه نمی گم ! نمی گم تا بفهمم به  نظر شما بهترین نقاش کیه؟!  به نظر شما اون روز سر میز نهار خوری  چه فکری به ذهنم رسید که در درست بودن آن ذره ای هم تردید نداشتم؟ خیلی دوست دارم جوابتون را در قسمت  نظرات بخونم.

منتظر نظرات گرم و صمیمانه تون هستم.  

 


ارسال شده در توسط Nilo0far R